هیچ دستمالی به یادگارنگذار

کمکم نامت از روی زخم هایم پاک می شود

روزی که آمدی فقط یک جرقه بود

وخیال کردی که وسعت آتش

به سمت زخم های من است

می دانستم  به یادت نمی ماند

که آتش شبیه یک بازی

روزی از روی زخم هایم می پرد

روزی که می روی

هیچ دستمالی به یادگار نگذار

زخم هایم می خواهند کمی زندگی کنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد