دست اشک

بارها افسرده و تنها برای اینکه غم جز صبحدم راز نمی گوید روی به صحرا می کنم و عنان دل را به دست اشک می سپارم تا آن هنگام که دست لطیف تو اشکم را بخشکاند وگونه های سوزان مرا نوازش کند.

عزیزکم! این رادریافته ام لحظه ایی که در خواب هستم از همیشه به تونزدیکترم.ای کاش این خواب یکباره به خواب جاودان بپیوندد وشیرینی دیدارها بی آنکه تلخی هجران بیداری در پی داشته باشد درجهان ابدی عشق و صفا جاودانه ادامه یابد.

محبوبم! خورشید باهمه درخشندگی و جلایش در پایان هرروز ناپدید می شود وجایش را به تاریکی شب می سپارد اما آفتاب عشق تودرآسمان دل من می درخشد واین اولین روزی است که شبی به دنبال ندارد.

نظرات 5 + ارسال نظر
پیمان سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:42 ب.ظ http://peyman59.blogsky.com

سلام
این اولین بار است که به وبلاگ شما سر می زنم و خوشحالم با وبلاگ شما آشنا شدم.
وبلاگ زیبایی دارید و زیبا قلم می زنید.
با لینک موافقید؟
موفق باشید.

کامی چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:11 ب.ظ http://www.kamijo0n.blogfa.com

سلام زهرا جان
خوبی عزیزم؟
اومدم بگم که من آپ کردم
خوشحال میشم اگه منو با نظرت مفتخر کنی
موفق باشی
بای

عاشق چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 04:11 ب.ظ http://www.l0ve-st0ry.blogsky.com

سلام......
خوبی...
ممنون که به وبلاگم سر زدی......
باشه از دفعه ی بعدی سعی می کنم غم انگیز ننویسم...
راستی متنت هم زیبا بود....
به من هم بسر.....(سر بزن!!!!)

نیما پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:23 ق.ظ http://loverkid.blogsky.com

سلام
انشالله که صد سال زنده باشی در کنار اونی که دوستش داری ...
و عاشق !

به من سر بزن
باشی...

مینا پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 10:40 ق.ظ http://sepidehdaman.blogsky.com

سلام
خیلی زیبا بود ... همچین بگی نگی حسودیم شد ;)
ممنون که اومدید پیشم .
شاد و سرفراز ... در پناه حق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد